کارهایی که موجب از بین رفتن خلاقیت می شوند

 

کسب‌وکارها و استارت‌آپ‌ها مدت زمان نسبتا طولانی است که بر مبنای یک الگوی کسب‌وکار مشخص کار خود را آغاز می‌کنند. راهکارهایی که به نام روش‌های موفقیت‌آمیز از آن‌ها نام برده شده و به خوبی چهارچوب‌ها و مسیرهای پیشرفت و موفقیت را تعریف کرده‌اند. در نتیجه افراد موفق در صورتی می‌توانند از قدرت خلاقیت خود به شکل درستی استفاده کنند که راهکارهایی که عملکرد درست آن‌ها در گذشته اثبات شده است را مورد توجه قرار دهند. کارآفرینان هوشمندتر می‌دانند که باید میان فرآیندهای اثبات شده و رویکردهای نوینی که با استفاده از خلاقیت خود، آن‌ها را ابداع کرده‌اند تعادلی را برقرار کنند.

مربیان کسب‌وکار بر این باور هستند که امکان برقراری تعادل میان یک رویکرد سنتی و یک رویکرد جدید برای استارت‌آپ‌ها کار سختی است. به واسطه آن‌که کارمندان یک استارت آپ، به طور ذاتی در برابر یکسری تغییرات مقاومت از خود نشان می‌دهند. راس تیلور در کتاب خود تحت عنوان: "خلاقیت در کار، مغز را انباشته کرده و ایده‌های جذاب ارائه کنید" به معرفی یکسری موانع روان‌شناختی پرداخته، که نه تنها مانع شکل‌گیری تفکر خلاق می‌شود بلکه ایده‌های خلاقانه را نیز دستخوش تغییرات اساسی می‌سازد. در این مطلب تعدادی از این موانع را مورد بررسی قرار می‌دهیم. 

1.به کارگیری بیش از اندازه آمارها

آمارهایی که همگی نشان از ضرر و زیان‌های غیرمترقبه‌ای در سه ماه گذشته داشته‌اند، باعث می‌شوند تا مدیران شرکت‌ها، تصمیمات عجولانه‌ای اتخاذ کنند، با این امید که هزینه‌ها را تا حد امکان کاهش دهند. در حالی که اگر تحلیل‌های بیشتری انجام شود و از تفکرات خلاقانه‌ای به منظور پیدا کردن منابع درآمدزایی جدیدی استفاده شود، ضررها تا حد قابل قبولی جبران می‌شوند. اگر از آمارها و داده‌ها به شکل پالایش نشده‌ای برای تصمیم‌گیری‌ها استفاده شود، بدون آن‌که علت واقعی بروز مشکلات شناسایی شده و

ادامه نوشته

استفاده از روانشناسی رنگ ها در زندگی روزانه

 

آیا می دانستید محیطی که در آن زندگی می کنید روی احساسات و وضعیت ذهنی شما تاثیر می گذارد؟ آیا تا به حال توجه کرده اید که بعضی مکان ها شما را خشمگین می کنند اما بعضی مکان ها آرامش می دهند؟ یکی از عوامل ایجاد چنین تاثیراتی تاثیر رنگ های محیط است.

در هنر درمانی رنگ ها در ارتباط با احساس فرد هستند و روی وضعیت جسمی و ذهنی او تاثیر می گذارند. تحقیقات نشان داده است کسانی که به دنبال رنگ قرمز هستند در اثر این رنگ ضربان قلب افزایش پیدا می کند و منجر به افزایش آدرنالین در جریان خون می شود. در رابطه با اثرات روانی رنگ ها آن ها را به دو دسته تقسیم می کنیم: رنگ های گرم و رنگ های سرد. رنگ های گرم مثل قرمز، زرد و

ادامه نوشته

هر انسان ۱۳ راز در دل دارد

 

به گفته محققان مدرسه تجارت کلمبیا، زمانی که افراد درباره رازهای خود فکر می‌کنند، به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویی بار فیزیکی را با خود حمل می‌کنند.

محققان 13 هزار رازی را که در 10 مطالعه پیشین ثبت شده‌ بودند را مورد بررسی قرار دادند تا دریابند افراد چه موضوعاتی را به عنوان راز حفظ می‌کنند، رازداری چگونه است و چرا حفظ راز به عنوان یک تجربه به شدت منفی انسانی، تلقی و توصیف می‌شود؟

آنچه برای محققان جذابیت ویژه‌ای داشت این تصور قدیمی بود که: رازها می‌توانند برای سلامت روحی و فیزیکی مضر باشند، مطالعات پیشین رازداری را، به افسردگی، اضطراب و بیماری‌های فیزیکی مرتبط کرده‌بود.

محققان این 13 هزار راز را در 38 گروه معمول دسته‌بندی کردند و آنها را در اختیار 2000 داوطلب جدید قرار دادند. گروه‌ راز ها شامل دروغ‌گویی، آسیب زدن به دیگران، مصرف مواد مخدر،‌سواستفاده از اعتماد دیگران، خیانت، سرگرمی مخفیانه و گرایش جنسیتی بود.

زمانی که از داوطلبان پرسیده شد رازی مرتبط با این گروه‌ها دارند یا خیر محققان دریافتند که هر فرد به صورت متوسط 13 راز را در دل خود نگه می‌دارد و 5 مورد از آنها را هرگز با کسی در میان نخواهد گذاشت. به گفته محققان برای هر فرد، احتمال اینکه یکی از این رازها درباره سواستفاده از اعتماد دیگران باشد 47 درصد،‌ احتمال وجود دروغ یا ضعف مالی در رازها 60 درصد و احتمال وجود موضوعاتی درباره سرقت، رابطه پنهانی یا نارضایتی در کار در رازها 33 درصد است.

محققان سپس از داوطلبان پرسیدند که چه مقدار از زمان خود را طی ماه‌های گذشته صرف فکر کردن به این رازها کرده‌اند و چند بار خود را وادار به انجام فعالیت‌هایی برای پنهان کردن این رازها کرده‌اند.

نتایج نشان داد افراد زمانی که تنها هستند بیشتر، انرژی خود را صرف فکر کردن به رازهایشان می‌کنند تا در موقعیت‌های اجتماعی، به بیانی دیگر افراد بیشتر در زمان تنهایی انرژی ذهنی خود را برای فکر کردن به رازهایشان صرف می‌کنند تا اینکه فعالانه تلاش کنند رازها را از دیگران پنهان سازند.

محققان همچنین دریافتند هیچ شاخصی وجود ندارد که بتواند میزان انرژی مصرف شده در افراد را برای فکر کردن به یک راز تعیین کند، زیرا رازی که تمامی انرژی فکری یک نفر را می‌گیرد، شاید برای فرد دیگری از کمترین اهمیت ممکن برخوردار باشد. 

محققان می‌گویند آسیب‌هایی که رازها می‌توانند به انسان‌ها وارد کنند با احساس گناه ناشی از پنهان کردن آن رازها از دوستان و اعضای خانواده ارتباطی ندارد و بیشتر به دلیل مشغولیت ذهنی فرد به این راز ها ایجاد می‌شود. 

محققان در پروژه‌های پیشین دریافته‌بودند که بار ناشی از نگه داشتن یک راز، واقعی‌تر از چیزی است که به نظر می‌آید، زیرا می‌تواند انجام فعالیت‌های فیزیکی را دشوارتر از آنچه واقعا هستند جلوه دهد. زمانی که از داوطلبان درخواست شد تا درباره شیب یک تپه یا مسافت یک مسیر اظهار نظر کنند، آنهایی که ذهنشان درگیر یک راز بود تپه را تیزتر و مسیر را طولانی‌تر از حد واقعی می‌دیدند. و زمانی که از آنها درخواست شد تا توپی را به درون سبدی بیاندازند، آنها با شدت بیشتری توپ را پرتاب می‌کردند زیرا تصور می‌کردند برای انجام اینکار به نیروی بیشتری نیاز دارد.

درواقع محققان دریافتند، زمانی که فردی رازی را پنها کرده‌است، به گونه‌ای رفتار می‌کند گویی که واقعا وزنی سنگین‌تر دارد، یا باری را بردوش می‌کشد.

راهکارهای ساده برای مدیریت ذهن

 

1. زمان منظمی را به قدردانی اختصاص دهید 

قدردانی یعنی برشمردن و تحسین کردن چیزهایی که دارید. هر روز وقت مشخصی را در نظر بگیرید و موهبت های زندگی تان را یک به یک برشمرید تا تعادل به زندگی تان بازگردد. شما نمی توانید در آن واحد هم قدردان باشید و هم عصبانی!

هر روز پنج دقیقه را به قدردانی از حداقل پنج مورد از داشته های تان اختصاص دهید؛ داشته هایی نظیر دوستان خوب، پاداشی که دریافت کرده اید، کمربند ایمنی که از شما مراقبت می کند، نفس کشیدن، رنگ های زنده و شادابی که در پارک می بینید و حتی زیبایی نهفته در روزهای بارانی.

2. خاطره نویسی کنید 

خاطره نویسی و روزمره نویسی، چه به شکل دیجیتال، چه روی کاغذ، روشی عالی برای آزاد کردن افکار در هم ریخته ذهنی تان است. با نوشتن افکار، نگرانی ها، امیدواری ها و تجارب تان از شر مکالمات درونی خسته کننده تان راحت می شوید.

اگرچه هنگام نوشتن باز هم به این موضوعات فکر می کنید اما با نوشتن باعث می شوید که مسائل را از فاصله ای دورتر مورد بررسی قرار داده و دیگر از لحاظ احساسی جذب شان نکنید. سعی کنید هر روز دقایقی را به نوشتن اختصاص دهید. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، سریع تر به آرامش می رسید. همانطور که در علم روانشناسی گفته می شود، رها کردن و بیان کردن نوعی درمان است زیرا فرد را از بار ناشی از موضوعات ناراحت کننده نجات می دهد.

3. بخندید 

می گویند خنده بهترین درمان استرس است. اصلا خنده بر هر درد بی درمان دواست. زیرا برطرف کننده حالت تدافعی، تلطیف کننده روح و از بین برنده استرس است. خنده تعادل روحی شما را باز می گرداند.

سعی کنید خودتان و زندگی را خیلی جدی نگیرید و بیشتر اوقات بخندید. واقعا بخندید. قهقهه زنان و از ته دل. فیلم های کمدی ببینید، با دوستان با مزه تان رفت و آمد کنید. کتاب های طنز بخوانید و با بچه های تان بازی کنید. با این همه گزینه جالب و مفرح دیگر فرصت فکر کردن به استرس را نخواهید داشت.

4. استراحت مطلق داشته باشید 

لحظاتی در روز را به ذهن تان استراحت مطلق بدهید. یعنی بار مسئولیت پردازش و به کارگیری اطلاعات را از روی دوش مغزتان بردارید. نه تلویزیون ببینید، نه کتاب بخوانید، نه حرف بزنید و نه فکر کنید.

کارهای روزانه تان را کنار بگذارید. نفس عمیق بکشید و ذهن تان را خاموش کنید. دقایقی را به این شکل بگذرانید و سپس کارتان را ادامه دهید. خواهید دید که تمرکز بهتری دارید و ذهن تان دوباره شاداب شده است.